سن مانعی برای کشف ایده‌ها و مفاهیم در متلب و سیمولینک نیست

سن مانعی برای کشف ایده‌ها و مفاهیم در متلب و سیمولینک نیست

 

در این بخش به بیان داستانی در مورد اینکه چگونه سن مانعی برای کشف ایده‌ها و مفاهیم در متلب و سیمولینک نیست، می‌پردازیم. این داستان را گراهام گادگن عضوی از تیم بازاریابی صنعتی MathWorks بدین تعریف تعریف می‌کند:

سن مانعی برای کشف ایده‌ها و مفاهیم در متلب و سیمولینک نیست

 

در این بخش به بیان داستانی در مورد اینکه چگونه سن مانعی برای کشف ایده‌ها و مفاهیم در متلب و سیمولینک نیست، می‌پردازیم. این داستان را گراهام گادگن عضوی از تیم بازاریابی صنعتی MathWorks بدین تعریف تعریف می‌کند:

“داستان از سگ من شروع می‌شود که در ایوان چشم‌انتظار بود تا یکی از دو پسر من به او اجازه داخل شدن بدهند. او این شانس را پیدا نکرد. من روانشناس سگ‌ها نیستم، اما متوجه شدم او فکر می‌کرد چون می‌توانست پسرها را بسیار واضح ببیند، آنها نیز در نتیجه می‌توانستند او را ببینند. در ذهن سگ، او نیازی نمی‌دید تا برای جلب توجه پسرها پارس کند… و بنابراین منتظر ماند تا پسرهای من به تماشای تلویزیون ادامه دهند. من به محض اینکه وارد هال شدم متوجه مخمصه‌ای که سگ در آن گیر کرده بود شدم (با دیدن چشم‌های امیدوار او و تکان خوردن‌های دمش با توانی که نشان‌دهنده این بود که چه زمان طولانی‌ای را منتظر بوده است)، و به او اجازه وارد شدن دادم و به پسرها گفتم که باید بیشتر مواظب آنچه در اطرافشان می‌گذرد باشند. اینجا همان جایی‌ست که متلب و سیمولینک وارد داستان می‌شوند… برای نجات سگ، من یک تغییر جزئی بر روی demoimaqsl_rgbhistogram_win.slx انجام دادم، و وب-کم را به سمت در ایوان گذاشتم. زمانی که سگ به سمت در می‌آمد ما از حضور او با صدای زنگی که من از “gong.mat” گرفته بودم و با یک فراخوان متلب برای اجرای صدا در زمانی که تصویر به یک آستانه رنگ می‌رسید- معلوم شد رنگ قرمز برای سگ‌سانان بهترین عملکرد را دارد- به صدا در می‌آمد، با خبر می‌شدیم. آیا بدین ترتیب از این پس پسرهای من همیشه سگ را به داخل راه می‌دادند زمانی که او منتظر بود؟ متاسفانه خیر. پسرها به این نتیجه رسیده بودند که استفاده بهتری از مدل من این است که ببینند آیا می‌توانند از منطقه دید بدون اینکه صدای زنگ به صدا در بیاید به صورت سینه‌خیز رد شوند یا خیر. این قضیه بیشتر از آنچه فکرش را می‌کردم آنها را سرگرم نگه داشت. 

سگ داستان

 

پسر بزرگ من که ۹ سالش است، شروع به سوال پرسیدن در مورد طرز کار این مدل کرد، اینکه دوربین چگونه کار می‌کند، چه چیزی چه کاری را انجام می‌داد، سگ چگونه تشخیص داده می‌شود، و … حتما من به اندازه کافی واضح و با علاقه پاسخش را داده بودم که او تصمیم گرفت آنچه را که من انجام داده‌ام اصلاح کند و برای فستیوال علوم ببرد.

الگوریتم شناسایی

 

پسرم پلات RGB را وقتی رنگ‌های مختلف را امتحان می‌کردیم تماشا کرد، و به نتیجه‌ای برای چگونگی توسعه یک الگوریتم شناسایی دست پیدا کرد. فرایند ما اینطور بود که من می‌گذاشتم پسرم فقط به پلات RGB نگاه کند، نه به شیء جلوی دوربین، و به من بگوید که فکر می‌کند چه رنگی جلوی دوربین است. “قرمز!”، “آبی!”، یه جورایی قرمز و آبی، با یکم سبز!”. سپس ما مشاهدات او را با نگاه به شیء واقعی جلوی دوربین بررسی می‌کردیم و مکان شیء را در محدوده دید تغییر می‌دادیم تا تغییرات RGB با تغییر حرکت را ببینیم. پسرم بزرگی محور y با شناسایی را هم مرتبط کرد و متوجه شد که برای شناسایی نیاز است که به سادگی به کامپیوتر بگوید تا زمانی که رنگ به یک شدت مشخص رسید ، صدای زنگ بدهد. پسرم همچنین متوجه شد که اگر یابنده (تشخیص‌گر) تنها برای رنگ قرمز تنظیم شود و لباس تن شما یک رنگ دیگر باشد، می‌توان “نامرئی” باقی ماند. همچنین او این قضیه را متوجه شد که پس‌زمینه مشکی باعث می‌شود نویز کمتری روی سیگنال‌های رنگی به وجود بیاید، زیرا مشکی تنها یک سیگنال RGB کوچک ایجاد می‌کند. پسر کوچکترم نیز با پوشیدن لباس‌هایی با رنگ‌های مختلف و قدم زدن (گاهی دویدن) در جلوی دوربین، به کمک ما آمد. لیست مشاهدات پسرم همینطور بیشتر و بیشتر شد. او کار خود را در فستیوال علوم معرفی کرد و با تشویق و علاقه زیادی از سمت معلمان دبیرستان مواجه شد.

MathWorks

 

خب، این داستان چگونه پایان می‌یابد؟ چند روز پیش پسر بزرگم به من گفت که وقتی بزرگ شد می‌خواهد مهندس بشود… و اینکه می‌خواهد برای MathWorks کار کند. با شنیدن این قضیه، پسر ۵ ساله من گفت که او می‌خواهد دانشمند شود (تا بتواند “داخل چیزها را ببیند”)… و اینکه او نیز می‌خواهد برای MathWorks کار کند. بنابراین داستان ادامه می‌یابد.

تشخیص‌گر

 

و چه اتفاقی برای سگ افتاد؟ او هم اکنون بیرون ایوان ایستاده (با چشم‌های امیدوار و تکان دادن‌های مشتاقانه دم‌ش) و منتظر من است تا این داستان را به پایان ببرم.

بگذارید نتیجه اصلی خودم از این داستان را بنویسم… شما می‌توانید از ابزارهای MathWorks برای کمک به کودکان در هر سن و سالی برای کشف و رشد کنجکاوی‌شان، با آشنا کردن آنها با دنیای علم و مهندسی، استفاده کنید. امتحان کنید!”

 

علاوه بر مطالب فوق ممکن است که آموزشهای زیر از فرادرس نیز برای شما مفید باشد:

 

 

یک نظر در "سن مانعی برای کشف ایده‌ها و مفاهیم در متلب و سیمولینک نیست"

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *