تجدید ساختار در صنعت برق — بخش یکم: تاریخچه و انگیزه ها
در این پست از متلب سایت قصد داریم، بخش یکم از مقاله ای را منتشر کنیم که به موضوع “تجدید ساختار در صنعت برق” اختصاص دارد. بخش ابتدایی مربوط به تاریخچه و انگیزه های مبحث تجدید ساختار است و بخش آتی، که در آینده نزدیک بر روی متلب سایت منتظر خواهد شد، به مفاهیم بنیادین تجدید ساختار و مباحث مطرح در این حوزه از مهندسی قدرت اختصاص دارد.
این مقاله به قلم جناب آقای دکتر مرتضی رحیمیان (صفحه آکادمیک +)، استادیار دانشکده مهندسی برق و روباتیک دانشگاه صنعتی شاهرود نگاشته شده است. از ایشان به خاطر نگارش این مقاله، و این که این مقاله را در اختیار متلب سایت قرار داده اند، تشکر و قدردانی می کنیم.
برای مطالعه این مقاله، لطفا بر روی لینک ادامه مطلب کلیک کنید.
در این پست از متلب سایت قصد داریم، بخش یکم از مقاله ای را منتشر کنیم که به موضوع “تجدید ساختار در صنعت برق” اختصاص دارد. بخش ابتدایی مربوط به تاریخچه و انگیزه های مبحث تجدید ساختار است و بخش آتی، که در آینده نزدیک بر روی متلب سایت منتظر خواهد شد، به مفاهیم بنیادین تجدید ساختار و مباحث مطرح در این حوزه از مهندسی قدرت اختصاص دارد.
این مقاله به قلم جناب آقای دکتر مرتضی رحیمیان (صفحه آکادمیک +)، استادیار دانشکده مهندسی برق و روباتیک دانشگاه صنعتی شاهرود نگاشته شده است. از ایشان به خاطر نگارش این مقاله، و این که این مقاله را در اختیار متلب سایت قرار داده اند، تشکر و قدردانی می کنیم.
متن بخش اول این مقاله در ادامه آمده است.
تجدید ساختار در صنعت برق
بخش یکم: تاریخچه و انگیزه ها
صنعت برق سالها به صورت یک ساختار انحصاری تنظیم شده (Regulated Monopoly) و به صورت نظارتی مورد بهرهبرداری قرار میگرفت. در ساختار انحصاری وظیفه تولید، انتقال و توزیع برق در هر منطقه بر عهده شرکتهای ادغام شده عمودی (Vertically Integrated Utility) یا به اختصار VIU میباشد.
بهرهوری پایین نیروی کار، کیفیت پایین خدمات، تلفات بالای سیستم، عدم کفایت سرمایه گذاری در تولید، در دسترس نبودن خدمات برای بخش زیادی از جمعیت، پایین بودن قیمت برق دریافتی و در نتیجه عدم پوشش هزینه ها و پشتیبانی برای سرمایه گذاری جدید، از جمله مشکلاتی است که کشورهای در حال توسعه در این صنعت کم و بیش تجربه نمودهاند. این صنعت بهرحال در کشورهای توسعه یافته از کارایی بیشتری برخوردار بوده است. اما انگیزههای دیگری مانند کاهش هزینهها و قیمت برق، افزایش کارایی اقتصادی، انگیزههای سیاسی و ایجاد تحرک و نوآوری سبب شدند که کشورهای صنعتی و توسعه یافته به طور جدی از اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی به عرصه تجدیدساختار در صنعت برق وارد شدند [۱].
همراه با این انگیزهها و در واقع به طور همزمان، عوامل مختلفی نیز بویژه پیشرفتهای بدست آمده در حوزه فنآوری، زمینهساز حرکت تجدیدساختار بودهاند. طراحی خطوط انتقال ولتاژ بالا در دهه ۱۹۶۰ و بکار گیری آن در سیستم قدرت، تجربیات گرانبهایی را در زمینه مدیریت و تجارت انرژی الکتریسیته در سیستم های قدرت با مقیاس بالا فراهم نمود. این اولین قدم جهت آزادی صنعت برق از انحصار و در نتیجه گامی در جهت ترقی آن بود. با تغییرات اساسی در برخی صنایع بزرگ دنیا مانند مخابرات بینالملل، حمل و نقل بینالملل و گاز طبیعی که در دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت انتظار می رفت که تغییراتی مشابه در صنعت برق نیز اعمال شود.
تجدیدساختار در صنعت برق در ایالات متحده آمریکا در دهه ۱۹۷۰ بر مبنای دو تغییر اساسی یعنی ایجاد رقابت و تحمیل صنعت برق به آشکار ساختن هزینههای واقعی پیریزی شد. رکود شرکت ها در سایه قوانین محدودکننده ساختار انحصاری موجب شد تا در جهت ایجاد فضایی برای رقابت تولیدکنندگان، شرکت های توزیع و مصرفکنندگان بزرگ تلاش شده و اقدامات عملی صورت گیرد. تصویب قانون دسترسی آزاد به شبکه انتقال و در نتیجه بازارهای تجاری برق از جمله مهمترین این اقدامات بوده است.
مقررات زدایی در جهت شکست ساختار انحصاری صنعت برق در اروپا و آمریکا در دهه ۱۹۸۰ آغاز شد. به این ترتیب تغییرات ساختاری صنعت برق کشورهای مختلف مبتنی بر سه اصل ایجاد بازارهای رقابتی انرژی الکتریکی، جداسازی شرکت های خدمات برق تولید، انتقال و توزیع و امکان دسترسی آزاد به شبکه انتقال در جهت تجدیدساختار شکل گرفت. البته پیادهسازی این اصول در کشورهای مختلف به دلیل متفاوت بودن زیرساختهای اقتصادی به اشکال گوناگون انجام شد [۲].
به طور خلاصه از جمله مزیتها و اهداف اصلی تجدید ساختار میتوان به تعدیل قیمت الکتریسیته از طریق طراحی بازاری رقابتی و مکانیزم عرضه و تقاضا، نیل به بازاری کارا در طولانی مدت و جذب سرمایههای بخش خصوصی اشاره کرد. در ساختار انحصاری، دولت در بسیاری از کشورها توانایی رفع نیازهای سرمایهگذاری در بخش صنعت برق را نداشت و باعث توقف رشد آن گشته بود. رهایی از تأمین بودجه عمومی برای این صنعت و عدم نیاز به فروش داراییهای آن جهت تأمین نقدینگی مورد نیاز، از انگیزههای بخش دولتی جهت بروز تجدیدساختار میباشد. البته باید توجه داشت که تجدیدساختار لزوماً بر خصوصی سازی تأکید ندارد و حتی در بسیاری از کشورها، شرکتهای دولتی در بخش صنعت برق مشارکت دارند [۲].
مراجع:
[۱] P. L. Joskow, “Electricity Sector Restructuring and Competition: Lessons Learned”, Working Paper #WP-2003-014. Cambridge, MA: MIT Center for Energy and Environmental Policy Research, August 2003.
[2] M.Haneault, F.Galiana, G.Gross “A Review of Restructuring in the Electricity Business”, 13th PSCC in Trondheim, pp.19-31, January 1999.
مطالب پیشنهادی
مجموعه: مهندسی برق, مهندسی قدرت برچسب ها: Electricity Sector Restructuring, Power Engineering, Power System Restructuring, Power Systems, Restructuring in the Electricity Business, تاریخچه تجدید ساختار در صنعت برق, تجدید ساختار, تجدید ساختار در صنعت برق, دانشگاه صنعتی شاهرود, دکتر مرتضی رحیمیان, سیستم های قدرت, مدیریت انرژی, مهندسی برق, مهندسی قدرت